«حمید» از خانه ی مجلل مادرش رانده می شود. او در قطار با «شهلا» و دخترش آشنا می شود كه چمدان آن ها با مقدار زیادی اسكناس جعلی به سرقت رفته است.
... «حمید» موفق می شود چمدان «شهلا» را از سارقان پس بگیرد. پس از آن «شهلا» با «كرج» و «فرج»، دو جوان آس و پاس، آشنا می شود. «شهلا» به استخدام یك شركت درمی آید كه صاحب آن قصد دارد چمدان حامل اسكناس ها را تصاحب كند. «شهلا» در برابر رئیس شركت و آدم هایش كه قصد دست درازی به او دارند، مقاومت می كند. «حمید» و «كرج» و «فرج» به كمك «شهلا» می شتابند و آن ها را به دام می اندازند. «كرج» و «فرج» به راه خود می روند و «حمید» و «شهلا» ازدواج می كنند.
«حمید» از خانه ی مجلل مادرش رانده می شود. او در قطار با «شهلا» و دخترش آشنا می شود كه چمدان آن ها با مقدار زیادی اسكناس جعلی به سرقت رفته است. «حمید» موفق می شود چمدان «شهلا» را از سارقان پس بگیرد. پس از آن «شهلا» با «كرج» و «فرج»، دو جوان آس و پاس، آشنا می شود. «شهلا» به استخدام یك شركت درمی آید كه صاحب آن قصد دارد چمدان حامل اسكناس ها را تصاحب كند. «شهلا» در برابر رئیس شركت و آدم هایش كه قصد دست درازی به او دارند، مقاومت می كند. «حمید» و «كرج» و «فرج» به كمك «شهلا» می شتابند و آن ها را به دام می اندازند. «كرج» و «فرج» به راه خود می روند و «حمید» و «شهلا» ازدواج می كنند.
