حمید كه با همسرش «مهری» درگیری و اختلاف دارد، همسر و دخترش «مهتاب» را ترك می كند و به كافه می رود. «حمید» با رقاصه ای به نام «مینا» آشنا می شود كه
... درصدد است او را در دام گروهی قاچاق چی به رهبری «احمد» گرفتار كند. «مهری» در نتیجه ی بی اعتنایی «حمید» و تحت تأثیر دوستش «فاطی» درصدد تلافی بر می آید. «حمید» در بازی قمار و در حال مستی یك چك سفید امضاء می كند و به «مینا» و افراد «احمد» می سپارد. او روز بعد موقع اعاده ی چك با «احمد» و افرادش درگیر می شود و آن ها او را به همكاری دعوت می كنند و بسته الماس قاچاق را با همكاری «حمید» از محلی به محل دیگر جا به جا می كنند موقع حمل بسته ی دوم «مهری» از مكالمه ی «حمید» با «احمد» از خطری كه شوهرش را تهدید می كند مطلع می شود و موضوع را به «سرهنگ جواد»، رییس ژاندارمری، اطلاع می دهد. ژاندارمری ها قاچاق چی ها را تعقیب می كنند و «حمید»، «احمد» را تحویل سرهنگ می دهد
حمید كه با همسرش «مهری» درگیری و اختلاف دارد، همسر و دخترش «مهتاب» را ترك می كند و به كافه می رود. «حمید» با رقاصه ای به نام «مینا» آشنا می شود كه درصدد است او را در دام گروهی قاچاق چی به رهبری «احمد» گرفتار كند. «مهری» در نتیجه ی بی اعتنایی «حمید» و تحت تأثیر دوستش «فاطی» درصدد تلافی بر می آید. «حمید» در بازی قمار و در حال مستی یك چك سفید امضاء می كند و به «مینا» و افراد «احمد» می سپارد. او روز بعد موقع اعاده ی چك با «احمد» و افرادش درگیر می شود و آن ها او را به همكاری دعوت می كنند و بسته الماس قاچاق را با همكاری «حمید» از محلی به محل دیگر جا به جا می كنند موقع حمل بسته ی دوم «مهری» از مكالمه ی «حمید» با «احمد» از خطری كه شوهرش را تهدید می كند مطلع می شود و موضوع را به «سرهنگ جواد»، رییس ژاندارمری، اطلاع می دهد. ژاندارمری ها قاچاق چی ها را تعقیب می كنند و «حمید»، «احمد» را تحویل سرهنگ می دهد
