خلیفه هارون الرشید و جعفر برمكی به عنوان بازرگان به خانه جوانی پارسی به نام رفیع، كه سرور گدایان است می روند و متوجه می شوند كه رفیع و یارانش
... درصدد برانداختن خلیفه از تخت حكومت هستند. پروانه، نامزد رفیع، در زندان خلیفه است. شیرینی پزی به نام حسن قناد خلیفه را نجات می دهد و ملازم مخصوص خلیفه می شود. رفیع و یارانش دستگیر می شوند و خلیفه از رفیع می خواهد كه قبل از مرگ تقاضایی از او داشته باشد و رفیع از خلیفه می خواهد كه اجازه بدهد همراه نامزدش به میان قبیله شان بروند و به عقد یكدیگر درآیند. خلیفه با ضمانت جعفر برمكی با تقاضای رفیع موافقت می كند. رفیع و پروانه سه روز پس از مراسم ازدواج، موقعی كه تصمیم به بازگشت به دربار خلیفه گرفته اند، باخبر می شوند كه جعفر برمكی و همسرش عباسه اعدام شده اند. خلیفه رفیع را می بخشد و او را همراه حسن قناد به سمرقند می فرستدخليفه هارون الرشيد و جعفر برمكي به عنوان بازرگان به خانه جواني پارسي به نام رفيع، كه سرور گدايان است مي روند و متوجه مي شوند كه رفيع و يارانش درصدد برانداختن خليفه از تخت حكومت هستند. پروانه، نامزد رفيع، در زندان خليفه است. شيريني پزي به نام حسن قناد خليفه را نجات مي دهد و ملازم مخصوص خليفه مي شود. رفيع و يارانش دستگير مي شوند و خليفه از رفيع مي خواهد كه قبل از مرگ تقاضايي از او داشته باشد و رفيع از خليفه مي خواهد كه اجازه بدهد همراه نامزدش به ميان قبيله شان بروند و به عقد يكديگر درآيند. خليفه با ضمانت جعفر برمكي با تقاضاي رفيع موافقت مي كند. رفيع و پروانه سه روز پس از مراسم ازدواج، موقعي كه تصميم به بازگشت به دربار خليفه گرفته اند، باخبر مي شوند كه جعفر برمكي و همسرش عباسه اعدام شده اند. خليفه رفيع را مي بخشد و او را همراه حسن قناد به سمرقند مي فرستد
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
خلیفه هارون الرشید و جعفر برمكی به عنوان بازرگان به خانه جوانی پارسی به نام رفیع، كه سرور گدایان است می روند و متوجه می شوند كه رفیع و یارانش درصدد برانداختن خلیفه از تخت حكومت هستند. پروانه، نامزد رفیع، در زندان خلیفه است. شیرینی پزی به نام حسن قناد خلیفه را نجات می دهد و ملازم مخصوص خلیفه می شود. رفیع و یارانش دستگیر می شوند و خلیفه از رفیع می خواهد كه قبل از مرگ تقاضایی از او داشته باشد و رفیع از خلیفه می خواهد كه اجازه بدهد همراه نامزدش به میان قبیله شان بروند و به عقد یكدیگر درآیند. خلیفه با ضمانت جعفر برمكی با تقاضای رفیع موافقت می كند. رفیع و پروانه سه روز پس از مراسم ازدواج، موقعی كه تصمیم به بازگشت به دربار خلیفه گرفته اند، باخبر می شوند كه جعفر برمكی و همسرش عباسه اعدام شده اند. خلیفه رفیع را می بخشد و او را همراه حسن قناد به سمرقند می فرستد
خليفه هارون الرشيد و جعفر برمكي به عنوان بازرگان به خانه جواني پارسي به نام رفيع، كه سرور گدايان است مي روند و متوجه مي شوند كه رفيع و يارانش درصدد برانداختن خليفه از تخت حكومت هستند. پروانه، نامزد رفيع، در زندان خليفه است. شيريني پزي به نام حسن قناد خليفه را نجات مي دهد و ملازم مخصوص خليفه مي شود. رفيع و يارانش دستگير مي شوند و خليفه از رفيع مي خواهد كه قبل از مرگ تقاضايي از او داشته باشد و رفيع از خليفه مي خواهد كه اجازه بدهد همراه نامزدش به ميان قبيله شان بروند و به عقد يكديگر درآيند. خليفه با ضمانت جعفر برمكي با تقاضاي رفيع موافقت مي كند. رفيع و پروانه سه روز پس از مراسم ازدواج، موقعي كه تصميم به بازگشت به دربار خليفه گرفته اند، باخبر مي شوند كه جعفر برمكي و همسرش عباسه اعدام شده اند. خليفه رفيع را مي بخشد و او را همراه حسن قناد به سمرقند مي فرستد