سیاوش چند سالی است كه در تركیه زندگی می كند و با یك زن بی پناه ترك ازدواج كرده است. روزی برای همسرش می گوید كه چند سال پیش قصد داشته كه به ایران
... بازگردد اما چون روی رفتن را نداشته به خانواده اش نامه ای دروغین می نویسد مبنی بر اینكه سیاوش در یك تصادف در آمریكا جان باخته است ولی حالا سیاوش قهرمان رشته بكس در تركیه است و بعد از تحمل سختی های زیاد قصد دارد بكس را كنار بگذارد و كار راحت تری پیدا كند. گروهی دلال كه از طریق شرط بندی روی بكس بازان كسب درآمد می كنند، او را تحت فشار قرار می دهند. همسر سیاوش طی تماس خود به ایران از برادر سیاوش كمك می گیرد. امیر برادر سیاوش به تركیه می رود و بعد از نجات او از دست خلافكاران او و همسرش را به ایران می آورد. سیاوش ایرانی، بعد از چهار سال شرکت در مسابقات مشت زنی آزاد در ترکیه، به توصیه و اصرار همسرش قصد ترک رینگ را می کند اما هاکان، که از طریق شرط بندی روی او، امور باشگاه را می گذراند، با این تصمیم مخالف است.همزمان با بروز اختلاف فی مابین سیاوش و هاکان، بوکسوری جوان با نام محمود شیرزاد، به قصد تأمین هزینه عمل جراحی مادرش، از سیاوش استمداد و درخواست می کند تا در مسابقه ای که در پیش دارد، مربی اش باشد. سیاوش به پاس فداکاری های پدر محمود، که همرزم او در جنگ بوده، به این خواسته تن میدهد.
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
سیاوش چند سالی است كه در تركیه زندگی می كند و با یك زن بی پناه ترك ازدواج كرده است. روزی برای همسرش می گوید كه چند سال پیش قصد داشته كه به ایران بازگردد اما چون روی رفتن را نداشته به خانواده اش نامه ای دروغین می نویسد مبنی بر اینكه سیاوش در یك تصادف در آمریكا جان باخته است ولی حالا سیاوش قهرمان رشته بكس در تركیه است و بعد از تحمل سختی های زیاد قصد دارد بكس را كنار بگذارد و كار راحت تری پیدا كند. گروهی دلال كه از طریق شرط بندی روی بكس بازان كسب درآمد می كنند، او را تحت فشار قرار می دهند. همسر سیاوش طی تماس خود به ایران از برادر سیاوش كمك می گیرد. امیر برادر سیاوش به تركیه می رود و بعد از نجات او از دست خلافكاران او و همسرش را به ایران می آورد.<br />
سیاوش ایرانی، بعد از چهار سال شرکت در مسابقات مشت زنی آزاد در ترکیه، به توصیه و اصرار همسرش قصد ترک رینگ را می کند اما هاکان، که از طریق شرط بندی روی او، امور باشگاه را می گذراند، با این تصمیم مخالف است.همزمان با بروز اختلاف فی مابین سیاوش و هاکان، بوکسوری جوان با نام محمود شیرزاد، به قصد تأمین هزینه عمل جراحی مادرش، از سیاوش استمداد و درخواست می کند تا در مسابقه ای که در پیش دارد، مربی اش باشد. سیاوش به پاس فداکاری های پدر محمود، که همرزم او در جنگ بوده، به این خواسته تن میدهد.