صادق و نعیم محموله ای قاچاق را به یاور تحویل می دهند، و از چنگ ژاندرام ها می گریزند. دختر جوانی برای رساندن پدر بیمارش از آن دو کمک می خواهد و
... نعیم که قصد اغفال دختر را دارد به دست صادق از پا درمی آید. مادر نعیم خواهان مجازات صادق است، و دختر جوان را وامی دارد که علیه صادق شهادت بدهد. صادق به حبس محکوم می شود و از گروهبان پاسگاه تقاضا می کندکه فرزندش غلام را، که با مادر پیرش زندگی می کند، برای بار آخر ببیند. دوازده سال بعد صادق آزاد می شود و تصمیم دارد با فرزندش غلام از آن شهر برود. مادرش مرده است و غلام را مرد خیری نگهداری می کند. مادر نعیم، که کارش رد و بدل کردن محموله های قاچاق است، اهالی را بر ضد صادق می شوراند و مانع برگرداندن فرزند به پدر می شود. غلام با شنیدن سرگذشت پدر به او جلب می شود، و صادق به کمک گروهبان مادر نعیم را به دام می اندازند و موقعیت او را نزد اهل محل فاش می کنند.چهار تن از مردم یک شهر با شهادت دروغ خود مردی به نام " صادق " را به اتهامی نادرست به زندان می اندازند. با پیش آمدن این وضع زندگی خانوادگی صادق در خطر متلاشی شدن قرار میگیرد. گروهبانی که از حقیقت ماجرا آگاهی دارد و به بیگناهی صادق معتقد است ، واقعیت را آنچنان که هست آشکار میسازد و صادق بار دیگر به زندگی آرامش باز میگردد.
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
صادق و نعیم محموله ای قاچاق را به یاور تحویل می دهند، و از چنگ ژاندرام ها می گریزند. دختر جوانی برای رساندن پدر بیمارش از آن دو کمک می خواهد و نعیم که قصد اغفال دختر را دارد به دست صادق از پا درمی آید. مادر نعیم خواهان مجازات صادق است، و دختر جوان را وامی دارد که علیه صادق شهادت بدهد. صادق به حبس محکوم می شود و از گروهبان پاسگاه تقاضا می کندکه فرزندش غلام را، که با مادر پیرش زندگی می کند، برای بار آخر ببیند. دوازده سال بعد صادق آزاد می شود و تصمیم دارد با فرزندش غلام از آن شهر برود. مادرش مرده است و غلام را مرد خیری نگهداری می کند. مادر نعیم، که کارش رد و بدل کردن محموله های قاچاق است، اهالی را بر ضد صادق می شوراند و مانع برگرداندن فرزند به پدر می شود. غلام با شنیدن سرگذشت پدر به او جلب می شود، و صادق به کمک گروهبان مادر نعیم را به دام می اندازند و موقعیت او را نزد اهل محل فاش می کنند.
چهار تن از مردم یک شهر با شهادت دروغ خود مردی به نام " صادق " را به اتهامی نادرست به زندان می اندازند. با پیش آمدن این وضع زندگی خانوادگی صادق در خطر متلاشی شدن قرار میگیرد. گروهبانی که از حقیقت ماجرا آگاهی دارد و به بیگناهی صادق معتقد است ، واقعیت را آنچنان که هست آشکار میسازد و صادق بار دیگر به زندگی آرامش باز میگردد.