مردی برای شانه خالی کردن از زیر بار سنگین دیون دوستش تصمیم می گیرد که دخترش را به ازدواج پسر او درآورد. پسر خود را یک پیشکار ساده و پیشکار خود را
... به عنوان جوان مورد نظر معرفی می کند. دختر عاشق پسر واقعی می شود که به شکل پیشکار در آمده است. و این در وهله اول پدر دختر را نگران می کند. اما به زودی حقیقت روشن می شود. دختر و پسر با هم ازدواج می کنند و پدر نیز مشکلات مالیش برطرف می شود.حسن به خاطر بیکاری به هر کاری حتی دزدی دست می زند تا اینکه دایی او برایش چند محل مختلف کار پیدا می کند اما حسن سر هیچ کاری دوام نمی آورد تا اینکه بالاخره حسن به عنوان شاگرد حجره ی حاجی به کار مشغول می شود و ..."حسن" که شیفته "فرنگیس" است هیچ امیدی به ازدواج با او ندارد. او کارگر ساده ای در حجره چای فروشی پیر است. صاحب حجره، برای اینکه «حسن» را یاری داده باشد با سرمایه خود به نام «حسن» ده صندوق چای سفارش میدهد تا بعدا نیمی از سودش را به «حسن» بدهد که او چاره ی کارش کند. اما یک حادثه باعث میشود که ده صندوقی، صد صندوق ثبت و عمل شود و وقتی بهای چای بالا می رود، و حسن» عملاً موقعیت خوبی پیدا میکند. اما برای اینکه بتواند نظر پدر «فرنگیس، را جلب کند، همه صندوق های چای را از آن خود میکند و پدر "فرنگیس" که او را عملاً مرد متمولی مییابد با این وصلت موافقت میکند اما «فرنگیس» تا زمانی که و" حسن" به راه حقیقت و درستی باز نمیگردد، حاضر به ازدواج با او نمی شود.
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
مردی برای شانه خالی کردن از زیر بار سنگین دیون دوستش تصمیم می گیرد که دخترش را به ازدواج پسر او درآورد. پسر خود را یک پیشکار ساده و پیشکار خود را به عنوان جوان مورد نظر معرفی می کند. دختر عاشق پسر واقعی می شود که به شکل پیشکار در آمده است. و این در وهله اول پدر دختر را نگران می کند. اما به زودی حقیقت روشن می شود. دختر و پسر با هم ازدواج می کنند و پدر نیز مشکلات مالیش برطرف می شود.
حسن به خاطر بیکاری به هر کاری حتی دزدی دست می زند تا اینکه دایی او برایش چند محل مختلف کار پیدا می کند اما حسن سر هیچ کاری دوام نمی آورد تا اینکه بالاخره حسن به عنوان شاگرد حجره ی حاجی به کار مشغول می شود و ...
"حسن" که شیفته "فرنگیس" است هیچ امیدی به ازدواج با او ندارد. او کارگر ساده ای در حجره چای فروشی پیر است. صاحب حجره، برای اینکه «حسن» را یاری داده باشد با سرمایه خود به نام «حسن» ده صندوق چای سفارش میدهد تا بعدا نیمی از سودش را به «حسن» بدهد که او چاره ی کارش کند. اما یک حادثه باعث میشود که ده صندوقی، صد صندوق ثبت و عمل شود و وقتی بهای چای بالا می رود، و حسن» عملاً موقعیت خوبی پیدا میکند. اما برای اینکه بتواند نظر پدر «فرنگیس، را جلب کند، همه صندوق های چای را از آن خود میکند و پدر "فرنگیس" که او را عملاً مرد متمولی مییابد با این وصلت موافقت میکند اما «فرنگیس» تا زمانی که و" حسن" به راه حقیقت و درستی باز نمیگردد، حاضر به ازدواج با او نمی شود.
