هشت پا

زیرنویس‌ها: انگلیسی
۱۳۸۳ |۸۷ دقیقه | پرحادثه , جنایی | 3.1
فریبا، نازنین و رؤیا تصمیم می گیرند تا از بانکی اختلاس کنند... «فریبا» دختری از خانواده ای فقیر که شیفته زندگی اشرافی است و مایلست مثل آن ها ... زندگی و رفتار کند... «نازنین» که در ناز و نعمت بزرگ شده، اما حالا پدرش ورشکسته و فراری است... و «رؤیا» که والدینش را در بمباران از دست داده و در دنیای خلاف پرورش یافته است...
آنها، آقای عشقی را که رئیس بانک است فریب داده و با او قراری را می گذارند تا هرروز مبلغی کلانی را در حساب سه نفره آنها واریز کند، آنها بعد از این که چند میلیارد تومان به دست می آورند، آقای عشقی را ترسانده و او را راهی ترکیه می کنند...
«فریبا» بعد از اینکه پول ها به دلار تبدیل می شود، تصمیم می گیرد تا با جاگذاردن دوستانش، خود به تنهایی با پول ها فرار کند امّا «رویا» متوجه نقشه او شده و با نازنین، فریبا را به هنگام فرار غافلگیر می کنند، بین شان درگیری پیش می آید و در همین زمان یک پلیس زن به نام «زهرا» که از مدتی پیش، در تعقیب آنهاست، با مأموران در صحنه حاضر می شوند، رویا و نازنین را دستگیر می کند اما «فریبا» با پول ها خود را به مردی به نام «داود» می رساند تا با او از مرز خارج شود...
«داود» که عضو مافیاست، به فریبا خبر می دهد که آقای «عشقی» گرفتار همکاران او در ترکیه است. مافیای ترکیه «عشقی» را تحریک می کنند تا داود و فریبا را به قتل رسانده و پول ها را با آنها تقسیم کند و «عشقی» به جهت فریبی که خورده بسیار ناراحت است لذا این پیشنهاد را می پذیرد... از سوی دیگر « نازنین» و «رویا» نیز حاضر به همکاری با «زهرا» شده و اطلاعات خود را با او در میان می گذارند...
در مرز، همه طرفین جمع می شوند، در تعقیب و گریزی که پیش می آید، فریبا و داود کشته می شوند، مافیا با چند زخمی می گریزد و چمدان دلارها در دست عشقی با تیری که به ناحیه قلبش خورده است، نجات پیدا می کند...
بیشتر
بازیگران
خلاصه داستان
درباره هشت پا
فریبا، نازنین و رؤیا تصمیم می گیرند تا از بانکی اختلاس کنند... «فریبا» دختری از خانواده ای فقیر که شیفته زندگی اشرافی است و مایلست مثل آن ها زندگی و رفتار کند... «نازنین» که در ناز و نعمت بزرگ شده، اما حالا پدرش ورشکسته و فراری است... و «رؤیا» که والدینش را در بمباران از دست داده و در دنیای خلاف پرورش یافته است... <br /> آنها، آقای عشقی را که رئیس بانک است فریب داده و با او قراری را می گذارند تا هرروز مبلغی کلانی را در حساب سه نفره آنها واریز کند، آنها بعد از این که چند میلیارد تومان به دست می آورند، آقای عشقی را ترسانده و او را راهی ترکیه می کنند... <br /> «فریبا» بعد از اینکه پول ها به دلار تبدیل می شود، تصمیم می گیرد تا با جاگذاردن دوستانش، خود به تنهایی با پول ها فرار کند امّا «رویا» متوجه نقشه او شده و با نازنین، فریبا را به هنگام فرار غافلگیر می کنند، بین شان درگیری پیش می آید و در همین زمان یک پلیس زن به نام «زهرا» که از مدتی پیش، در تعقیب آنهاست، با مأموران در صحنه حاضر می شوند، رویا و نازنین را دستگیر می کند اما «فریبا» با پول ها خود را به مردی به نام «داود» می رساند تا با او از مرز خارج شود... <br /> «داود» که عضو مافیاست، به فریبا خبر می دهد که آقای «عشقی» گرفتار همکاران او در ترکیه است. مافیای ترکیه «عشقی» را تحریک می کنند تا داود و فریبا را به قتل رسانده و پول ها را با آنها تقسیم کند و «عشقی» به جهت فریبی که خورده بسیار ناراحت است لذا این پیشنهاد را می پذیرد... از سوی دیگر « نازنین» و «رویا» نیز حاضر به همکاری با «زهرا» شده و اطلاعات خود را با او در میان می گذارند...<br /> در مرز، همه طرفین جمع می شوند، در تعقیب و گریزی که پیش می آید، فریبا و داود کشته می شوند، مافیا با چند زخمی می گریزد و چمدان دلارها در دست عشقی با تیری که به ناحیه قلبش خورده است، نجات پیدا می کند...
Watch With Subtitles