The movie is currently not available.
Submit a request to get notified when this movie is added to IMVBox:

سایه های بلند باد

۱۳۵۷ |۹۰ دقیقه | 7
مترسکی با چهره ای سفید و دو دست چوبی، که دو پرنده به آن آویزان است، در کشتزار است. عبدالله ( فرامرز قریبیان)، که تنها راننده ی روستا است، روی چهره ... ی سفید مترسک چشم و دهان و بینی می کشد و کلاه خود را سر آن می گذارد. صبح روز بعد پیرزنی به نام ننه صغری در مواجهه با مترسک از هوش می رود. ننه صغری را که حالتی سرسامی درد به شهر می برند. شبی تقی آبیار (حسین کسبیان) در مواجهه با مترسک به حال و روز پیرزن می افتد و او را نیز همراه همسرش برای مداوا با مینی بوس عبدالله به شهر می فرستند. شبی دیگر نرگس (آتش خیر) نامزد عبدالله و دختر کدخدا، از خانه بیرون می رود و بامداد روز بعد او را با جامه ی سپید کنار مترسک می یابند. محمد (سعید نیک پور)، مدیر و آموزگار مدرسه، از عبدالله می خواهد که فکری به حال اهالی بکنند. عاقبت یک شب عبدالله شرط می بندد که مترسک را از بن خواهد انداخت. ظاهراً عبدالله در مواجهه با مترسک پایش زخم برمی دارد و می میرد. عبدالله را کنار مترسک به خاک می سپارند و جز آموزگار همه سر قبر او حضور می یابند.
در فصل کاشت ، مترسکی طبق رسم و عادت معمول در کشتگاه می کارند . از آن پس، به لحاظ عادات خرافی و سنتی ده در برخورد با متر سک اهالی از آن متدرجا" یک کابوس می سازند. "محمد " مدیر و معلم مدرسه که از موضوع آگاه شده و " عبدالله" راننده و تنها رابط ده و شهر سعی در مبارزه ی روبه رو گرفته و اعتقادات اهالی را به هیچ میگیرند . در این زمان هریک از اهالی ده که با مترسک برخورد می کنند به حالتی غریب میرسند. اما عبدالله با این وضع با پوزخند روبرو میشود و در نہایت در یک شرط بندی به طرف مترسک میرود و در رویارویی زخم برمی دارد و میمیرد : در انتها محمد تصمیم میگیرد که مبارزه را ادامه دهد...
بیشتر
بازیگران
خلاصه داستان
درباره سایه های بلند باد
مترسکی با چهره ای سفید و دو دست چوبی، که دو پرنده به آن آویزان است، در کشتزار است. عبدالله ( فرامرز قریبیان)، که تنها راننده ی روستا است، روی چهره ی سفید مترسک چشم و دهان و بینی می کشد و کلاه خود را سر آن می گذارد. صبح روز بعد پیرزنی به نام ننه صغری در مواجهه با مترسک از هوش می رود. ننه صغری را که حالتی سرسامی درد به شهر می برند. شبی تقی آبیار (حسین کسبیان) در مواجهه با مترسک به حال و روز پیرزن می افتد و او را نیز همراه همسرش برای مداوا با مینی بوس عبدالله به شهر می فرستند. شبی دیگر نرگس (آتش خیر) نامزد عبدالله و دختر کدخدا، از خانه بیرون می رود و بامداد روز بعد او را با جامه ی سپید کنار مترسک می یابند. محمد (سعید نیک پور)، مدیر و آموزگار مدرسه، از عبدالله می خواهد که فکری به حال اهالی بکنند. عاقبت یک شب عبدالله شرط می بندد که مترسک را از بن خواهد انداخت. ظاهراً عبدالله در مواجهه با مترسک پایش زخم برمی دارد و می میرد. عبدالله را کنار مترسک به خاک می سپارند و جز آموزگار همه سر قبر او حضور می یابند.
در فصل کاشت ، مترسکی طبق رسم و عادت معمول در کشتگاه می کارند . از آن پس، به لحاظ عادات خرافی و سنتی ده در برخورد با متر سک اهالی از آن متدرجا" یک کابوس می سازند. "محمد " مدیر و معلم مدرسه که از موضوع آگاه شده و " عبدالله" راننده و تنها رابط ده و شهر سعی در مبارزه ی روبه رو گرفته و اعتقادات اهالی را به هیچ میگیرند . در این زمان هریک از اهالی ده که با مترسک برخورد می کنند به حالتی غریب میرسند. اما عبدالله با این وضع با پوزخند روبرو میشود و در نہایت در یک شرط بندی به طرف مترسک میرود و در رویارویی زخم برمی دارد و میمیرد : در انتها محمد تصمیم میگیرد که مبارزه را ادامه دهد...
Watch With Subtitles