سیامك، جوانی كه تا زباله شدن رفته است، لیست بیست و پنج جوان در جیب اوست كه باید به آنها مواد مخدر از نوع پیشرفته ترین تا قدیمی ترین برساند. رضا،
... پدر سیامك، بعد از چندین سال دوری از وطن برای پدری كردن می آید، در حالی كه خودش هنوز یك فراری است. تنها دوست دوران جوانی او كه بسیار با هم چرخیده اند، درس خوانده اند، سینما رفته اند و بیلیارد بازی كرده اند، شاید هنوز او را باور كند. «رضا» که یکی محکوم و فراری است، اما از آنجا که نگران موقعیت تنها فرزندش «سیامک » است، خطر کرده و مخفیانه به وطن باز می گردد و مترصد احوال پسرش می شود...
« سعید» که به شدت گرفتار اعتیاد شده، چنان در دام سرکرده ی باند ملقب به «رئیس» گرفتار آمده، که هرگونه خلافی را با اشاره ى « رئيس» انجام می دهد. «سعید» لیستی در جیش دارد که باید هر روز به بیست و پنج جوان، مواد مخدر برساند...
«سعید» که سخت در گرداب و تیرگی دست و پا می زند، اما هنوز یک دلگرمی و امید دارد، او شیفته ی دختری است که در باند رئیس، چون او معتاد و اسیر است...
رضا، که خودش خلاف بوده اما بعداً راهش را جدا کرده، دوست دوران جوانی اش را دارد که اکنون پلیس است، دوستی که هم او را می خواهد و هم رئیس را و حالا، عجالتاً هر دو به دنبال رئيس می روند.
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
سیامك، جوانی كه تا زباله شدن رفته است، لیست بیست و پنج جوان در جیب اوست كه باید به آنها مواد مخدر از نوع پیشرفته ترین تا قدیمی ترین برساند. رضا، پدر سیامك، بعد از چندین سال دوری از وطن برای پدری كردن می آید، در حالی كه خودش هنوز یك فراری است. تنها دوست دوران جوانی او كه بسیار با هم چرخیده اند، درس خوانده اند، سینما رفته اند و بیلیارد بازی كرده اند، شاید هنوز او را باور كند.
«رضا» که یکی محکوم و فراری است، اما از آنجا که نگران موقعیت تنها فرزندش «سیامک » است، خطر کرده و مخفیانه به وطن باز می گردد و مترصد احوال پسرش می شود...<br />
« سعید» که به شدت گرفتار اعتیاد شده، چنان در دام سرکرده ی باند ملقب به «رئیس» گرفتار آمده، که هرگونه خلافی را با اشاره ى « رئيس» انجام می دهد. «سعید» لیستی در جیش دارد که باید هر روز به بیست و پنج جوان، مواد مخدر برساند...<br />
«سعید» که سخت در گرداب و تیرگی دست و پا می زند، اما هنوز یک دلگرمی و امید دارد، او شیفته ی دختری است که در باند رئیس، چون او معتاد و اسیر است...<br />
رضا، که خودش خلاف بوده اما بعداً راهش را جدا کرده، دوست دوران جوانی اش را دارد که اکنون پلیس است، دوستی که هم او را می خواهد و هم رئیس را و حالا، عجالتاً هر دو به دنبال رئيس می روند.