"جواد مهربان " از زندگی یکنواختش خسته شده است. به پارکی در شهر میرود، از آنجا با پیرمردی روبرو میشود، پس از مذاکرات اولیه روزنامهای از پیرمرد
... مرموز بجای میماند. جوان روزنامه را می یابد و متوجه میشود که زمان روزنامه (تاریخ آن) چند ماه آینده است. از این فرصت استفاده کرده و پولدار می شود و برای بیشتر پولدار شدن دست به هرکاری میزند سرانجام روزنامه دیگری دریافت می کند که چندی بعد در اثر حادثه ای خواهد مرد. ترس از مرگ، او را متوجه عاقبتش نموده و سعی می کند همه اموال بادآورده را به نحو مقتضی واگذار کند و علیرغم تمام کوششی که برای گریز از حادثه در روز موعود دارد، واقعه رخ میدهد ولی او فقط مجروح می شود . پیرمرد به بیمارستان می آید، روزنامه دیگری برای جواد مهربان میگذارد ، جواد با ترس و لرز روزنامه را باز می کند . خبر دیگری حاکی از اشتباه در مورد مصدوم و مقتول حادثه تصادف در شماره قبل است !
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
"جواد مهربان " از زندگی یکنواختش خسته شده است. به پارکی در شهر میرود، از آنجا با پیرمردی روبرو میشود، پس از مذاکرات اولیه روزنامهای از پیرمرد مرموز بجای میماند. جوان روزنامه را می یابد و متوجه میشود که زمان روزنامه (تاریخ آن) چند ماه آینده است. از این فرصت استفاده کرده و پولدار می شود و برای بیشتر پولدار شدن دست به هرکاری میزند سرانجام روزنامه دیگری دریافت می کند که چندی بعد در اثر حادثه ای خواهد مرد. ترس از مرگ، او را متوجه عاقبتش نموده و سعی می کند همه اموال بادآورده را به نحو مقتضی واگذار کند و علیرغم تمام کوششی که برای گریز از حادثه در روز موعود دارد، واقعه رخ میدهد ولی او فقط مجروح می شود . پیرمرد به بیمارستان می آید، روزنامه دیگری برای جواد مهربان میگذارد ، جواد با ترس و لرز روزنامه را باز می کند . خبر دیگری حاکی از اشتباه در مورد مصدوم و مقتول حادثه تصادف در شماره قبل است !