پاداش سکوت

زیرنویس‌ها: انگلیسی , ترکی
۱۳۸۵ |۷۴ دقیقه | جنگی | 5.9
«اکبر منافی» از یک گروه یازده نفری رزمنده دوران جنگ، پس از مدت ها که در آسایشگاه بستری بوده، اینک بلیت فروش شرکت واحد است و زندگی محقرانه و ساده ... ای دارد. یک روز او بر اثر اتقاق تصویر «یحیی» را می بیند و خاطرات گذشته ی جنگ بر او غالب می گردد و در این حال «اکبر» مدعی می شود که او قاتل همرزم خود بوده است. پدر یحیی که دوزنده ی پرچم های مذهبی است، برای منصرف کردن «اکبر» از این ادعا، به همراه او به دیدار دیگر همرزمان گروه می روند، محمد (تراشکار)، فرهاد (که سرمایه ای بهم زده، امّا همچنان به سنت گذشته اش برای انجام مراسم سوگواری متعهد است و اینک مشغول جمع آوری نذورات برای کربلا است) را می یابند، هر دو آنها گواهی می دهند که «یحیی» در جریان رزم شهید شده است، معهذا اکبر از ادعای خود نمی گذرد تا جایی که پدر یحیی نیز دچار تردید. می شود. اکبر، سرانجام سردسته ی گروه، احمد ایروانی، را ردگیری می کند که شیمیایی شده و در بیمارستان بستری است و او به خاطر می آورد... در جریان عملیات در نیزارهای جنوب، یحیی مجروح می شود، اما برای اینکه دشمن متوجه حضور آنها نشود، از او می خواهند که ساکت بماند و زیر آب برود و «اکبر» نیز مأمور مراقبت از او می شود، امّا «یحیی» به اسرار، «اکبر» را از خود دور می کند، تا مأموریت به خطر نیفتد و حالا پس از بیست سال «اکبر» باورش اینست چنانچه کنار «یحیی» می ماند، می توانست او را نجات دهد....
بیشتر
بازیگران
خلاصه داستان
درباره پاداش سکوت
«اکبر منافی» از یک گروه یازده نفری رزمنده دوران جنگ، پس از مدت ها که در آسایشگاه بستری بوده، اینک بلیت فروش شرکت واحد است و زندگی محقرانه و ساده ای دارد. یک روز او بر اثر اتقاق تصویر «یحیی» را می بیند و خاطرات گذشته ی جنگ بر او غالب می گردد و در این حال «اکبر» مدعی می شود که او قاتل همرزم خود بوده است. پدر یحیی که دوزنده ی پرچم های مذهبی است، برای منصرف کردن «اکبر» از این ادعا، به همراه او به دیدار دیگر همرزمان گروه می روند، محمد (تراشکار)، فرهاد (که سرمایه ای بهم زده، امّا همچنان به سنت گذشته اش برای انجام مراسم سوگواری متعهد است و اینک مشغول جمع آوری نذورات برای کربلا است) را می یابند، هر دو آنها گواهی می دهند که «یحیی» در جریان رزم شهید شده است، معهذا اکبر از ادعای خود نمی گذرد تا جایی که پدر یحیی نیز دچار تردید. می شود. اکبر، سرانجام سردسته ی گروه، احمد ایروانی، را ردگیری می کند که شیمیایی شده و در بیمارستان بستری است و او به خاطر می آورد... در جریان عملیات در نیزارهای جنوب، یحیی مجروح می شود، اما برای اینکه دشمن متوجه حضور آنها نشود، از او می خواهند که ساکت بماند و زیر آب برود و «اکبر» نیز مأمور مراقبت از او می شود، امّا «یحیی» به اسرار، «اکبر» را از خود دور می کند، تا مأموریت به خطر نیفتد و حالا پس از بیست سال «اکبر» باورش اینست چنانچه کنار «یحیی» می ماند، می توانست او را نجات دهد....
Watch With Subtitles