جسد چهار جوان بعد از یک میهمانی پیدا میشود. داستان را روح عماد، که یکی از آن چهار نفر است، تعریف میکنددر بین مهمانان دستگیر شده ی یک میهمانی
... «اکسپارتی » توسط پلیس، چهار جوان، عماد (صاحب خانه)، امید، ژیلا و افسون را مرده می یابند و روح عماد روایتگر زندگی گذشته ی ایشان است.
«عماد» وارث شرکتی از سهم الارث پدرش، اینک در آستانه ی ورشکستگی است. و به دلیل مراجعات متعدد طلبکاران نیازمند به پول است. پس به صرافت برادر کوچکترش، «امید» می افتد که به نظر او سهم بیشتری از ارث پدر را صاحب شده است. او با نامزدش «ژیلا» به باغ مسکونی امید، در خارج از شهر می رود و برخلاف انتظار، «امید» به راحتی «اعماد» را می پذیرد تا سهمش را خریداری و او را از ورشکستگی نجات دهد. کمی از این توافق نگذشته که عماد متوجه می شود که ژیلا در واقع آدم امید است و با نقشه او گرفتار اعتیاد و تا مرحله ی ورشکستگی کشیده شده است. آشفته از این امر با پیشنهاد «افسون» با همسر امید که از او سخت دلگیر است - مواجه می شود تا به امید ضربه بزنند. در همین اثنا عماد متوجه حضور دخترکی در باغ امید می شود که پنهان نگه داشته شده است.
پیگیری های عماد راز دخترک را برملا می کند، او در واقع خواهر ناتنی امید و عماد است که پدرشان از همسر دومش داشته، زنی که هیچ کس از وجود او اطلاع نداشته و زمانی که مادرشان از حضور همسر دوم مطلع شده، به طرز مشکوکی در تصادفی به قتل رسیده است. عماد دچار وسوسه ی خطرناکی می شود که چنانچه دخترک را از میان بردارد پس سهم الارثی او بیشتر خواهد شد! در این شرایط، افسون، امید را به کشتن عماد تشویق می کند و در عین حال سعی دارد تا ژیلا را نیز خود از بین ببرد. عماد دچار ایست قلبی می شود. اما پیش از آن، افسون را می کشد و ژیلا نیز به هنگام فرار به قتل می رسد. جسد نیمه جان عماد توسط پلیس کشف می شود و به هنگام معالجه اش، آشکار می شود که او سخت گرفتار توهمات ناشی از استفاده از «اکس» است و همه ی وقایع نقل شده، در توهمات او گذشته و کسی نیز کشته نشده است.
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
جسد چهار جوان بعد از یک میهمانی پیدا میشود. داستان را روح عماد، که یکی از آن چهار نفر است، تعریف میکند
در بین مهمانان دستگیر شده ی یک میهمانی «اکسپارتی » توسط پلیس، چهار جوان، عماد (صاحب خانه)، امید، ژیلا و افسون را مرده می یابند و روح عماد روایتگر زندگی گذشته ی ایشان است.<br />
«عماد» وارث شرکتی از سهم الارث پدرش، اینک در آستانه ی ورشکستگی است. و به دلیل مراجعات متعدد طلبکاران نیازمند به پول است. پس به صرافت برادر کوچکترش، «امید» می افتد که به نظر او سهم بیشتری از ارث پدر را صاحب شده است. او با نامزدش «ژیلا» به باغ مسکونی امید، در خارج از شهر می رود و برخلاف انتظار، «امید» به راحتی «اعماد» را می پذیرد تا سهمش را خریداری و او را از ورشکستگی نجات دهد. کمی از این توافق نگذشته که عماد متوجه می شود که ژیلا در واقع آدم امید است و با نقشه او گرفتار اعتیاد و تا مرحله ی ورشکستگی کشیده شده است. آشفته از این امر با پیشنهاد «افسون» با همسر امید که از او سخت دلگیر است - مواجه می شود تا به امید ضربه بزنند. در همین اثنا عماد متوجه حضور دخترکی در باغ امید می شود که پنهان نگه داشته شده است.<br />
پیگیری های عماد راز دخترک را برملا می کند، او در واقع خواهر ناتنی امید و عماد است که پدرشان از همسر دومش داشته، زنی که هیچ کس از وجود او اطلاع نداشته و زمانی که مادرشان از حضور همسر دوم مطلع شده، به طرز مشکوکی در تصادفی به قتل رسیده است. عماد دچار وسوسه ی خطرناکی می شود که چنانچه دخترک را از میان بردارد پس سهم الارثی او بیشتر خواهد شد! در این شرایط، افسون، امید را به کشتن عماد تشویق می کند و در عین حال سعی دارد تا ژیلا را نیز خود از بین ببرد. عماد دچار ایست قلبی می شود. اما پیش از آن، افسون را می کشد و ژیلا نیز به هنگام فرار به قتل می رسد. جسد نیمه جان عماد توسط پلیس کشف می شود و به هنگام معالجه اش، آشکار می شود که او سخت گرفتار توهمات ناشی از استفاده از «اکس» است و همه ی وقایع نقل شده، در توهمات او گذشته و کسی نیز کشته نشده است.
