دقایقی پس از وقوع زلزله، آموزگار جوان روستایی در حاشیه شهر بم، پس از بیرون آمدن از زیر آوار و بعد از اینکه پی میبرد که همکارش جان سپرده است، پس
... به سوی شهر راه می افتد تا برای اهالی کمک بیاورد، اما با رسیدن به شهر بم، ناباورانه، شگفت زده و حیران متوجه می شود که فاجعه اصلی آنجا اتفاق افتاده است.خانم معلم جوان، از هر گوشه و کناری فریاد شیون وزاری و درخواست کمک می شنود امّا نمیداند به که و چگونه باید کمک کند.
پس از حادثه زلزله ، دیوار زندان فروریخته است و زندانیان هرکدام به سویی می گریزند. مرد میان سالی در بین زندانی ها، بدون وقفه و یکسره می دود تا این که خود را به بم رساند، او در خانه ی ویرانش، همه جا دنبال مادر، همسر و فرزندش آرزو برمی آید، امّا همه آنها زیر آوار جان خود را از دست داده اند.در بیمارستان ویران و پر از مجروح و کشته ها در بم، به پیشنهاد و راهنمایی مردی روحانی، خانم معلم جوان به گورستان شهر میرود و به کار غسل و دفن زنها می پردازد.زندانی بخت برگشته، که حالا مصیبت و اندوه خودش را فراموش کرده و به کمک دیگران مشغول است، از خانم معلم جوان میخواهد تا مادر، همسر و فرزندش را نیز غسل کند.معلم و زندانی، هرکاری برای کمک از دستشان برمی آید انجام می دهند.آموزگار جوان روستایی در حاشیه شهر بم پس از بیرون آمدن از زیر آوار پی می برد همکارش جان سپرده است، او به سوی شهر راه می افتد تا برای اهالی کمک بیاورد، اما با رسیدن به شهر ناباورانه درمی یابد که فاجعه اصلی در آنجا روی داده است...
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
دقایقی پس از وقوع زلزله، آموزگار جوان روستایی در حاشیه شهر بم، پس از بیرون آمدن از زیر آوار و بعد از اینکه پی میبرد که همکارش جان سپرده است، پس به سوی شهر راه می افتد تا برای اهالی کمک بیاورد، اما با رسیدن به شهر بم، ناباورانه، شگفت زده و حیران متوجه می شود که فاجعه اصلی آنجا اتفاق افتاده است.خانم معلم جوان، از هر گوشه و کناری فریاد شیون وزاری و درخواست کمک می شنود امّا نمیداند به که و چگونه باید کمک کند.<br />
پس از حادثه زلزله ، دیوار زندان فروریخته است و زندانیان هرکدام به سویی می گریزند. مرد میان سالی در بین زندانی ها، بدون وقفه و یکسره می دود تا این که خود را به بم رساند، او در خانه ی ویرانش، همه جا دنبال مادر، همسر و فرزندش آرزو برمی آید، امّا همه آنها زیر آوار جان خود را از دست داده اند.در بیمارستان ویران و پر از مجروح و کشته ها در بم، به پیشنهاد و راهنمایی مردی روحانی، خانم معلم جوان به گورستان شهر میرود و به کار غسل و دفن زنها می پردازد.زندانی بخت برگشته، که حالا مصیبت و اندوه خودش را فراموش کرده و به کمک دیگران مشغول است، از خانم معلم جوان میخواهد تا مادر، همسر و فرزندش را نیز غسل کند.معلم و زندانی، هرکاری برای کمک از دستشان برمی آید انجام می دهند.
آموزگار جوان روستایی در حاشیه شهر بم پس از بیرون آمدن از زیر آوار پی می برد همکارش جان سپرده است، او به سوی شهر راه می افتد تا برای اهالی کمک بیاورد، اما با رسیدن به شهر ناباورانه درمی یابد که فاجعه اصلی در آنجا روی داده است...