تماس

۱۳۶۸ |۹۰ دقیقه | پرحادثه | 3.6
همسر اعظم، كه پرستار است، در یك حادثه ی آتش سوزی دچار بحران روحی شده و در بیمارستان بستری است. جوان ناشناسی به اعظم از طریق تلفن اطلاع می دهد كه ... فرزندش در جاده ی شمال تصادف كرده است. اعظم هراسان به محل حادثه می شتابد، اما درمی یابد كه خبر دروغ بوده است. در غیاب او فرزندش به خانه می آید و پس از اطلاع از ماجرا با موتورسیكلت پسر لاابالی همسایه به دنبال مادر می رود و در جاده تصادف می كند. با پیگیری اعظم معلوم می شود كه مزاحم كسی جز پسر لاابالی همسایه نبوده است. اعظم او را كه اظهار ندامت می كند می بخشد.

همسر اعظم، كه پرستار است، در یك حادثه ی آتش سوزی دچار بحران روحی شده و در بیمارستان بستری است. جوان ناشناسی به اعظم از طریق تلفن اطلاع می دهد كه فرزندش در جاده ی شمال تصادف كرده است. اعظم هراسان به محل حادثه می شتابد، اما درمی یابد كه خبر دروغ بوده
یک مزاحم تلفنی با خبری دروغ سبب می شود تا «اعظم» که نگران سلامت پسرش «رضا»(دانشجوی رشته پزشکی در شمال کشور) است راهی جاده شمال شود. ساعتی بعد «رضا» به خانه اش میرسد و وقتی متوجه امر میگردد با موتور به جستجوی مادرش میرود. «اعظم» در پاسگاه پلیس راه وقتی مطمئن می شود تصادفی گزارش نشده، خوشحال به منزل باز میگردد و در منزل به انتظار دیدار پسرش بیدار می ماند. ساعاتی بعد افسر پلیس خبر تأسف آور تصادف پسرش را اطلاع میدهد. رضا در بیمارستان بستری می شود و «اعظم» در جستجوی شناسایی مزاحم تلفنی بر آمده و از خود بیخود او را با ماشین زیر میگیرد. جوان مزاحم تلفنی که شدیداً مجروح شده، (اعظم) را متوجه می کند که فرد دیگری گناهکار اصلی است.
بیشتر
بازیگران
خلاصه داستان
درباره تماس
همسر اعظم، كه پرستار است، در یك حادثه ی آتش سوزی دچار بحران روحی شده و در بیمارستان بستری است. جوان ناشناسی به اعظم از طریق تلفن اطلاع می دهد كه فرزندش در جاده ی شمال تصادف كرده است. اعظم هراسان به محل حادثه می شتابد، اما درمی یابد كه خبر دروغ بوده است. در غیاب او فرزندش به خانه می آید و پس از اطلاع از ماجرا با موتورسیكلت پسر لاابالی همسایه به دنبال مادر می رود و در جاده تصادف می كند. با پیگیری اعظم معلوم می شود كه مزاحم كسی جز پسر لاابالی همسایه نبوده است. اعظم او را كه اظهار ندامت می كند می بخشد.<br />
همسر اعظم، كه پرستار است، در یك حادثه ی آتش سوزی دچار بحران روحی شده و در بیمارستان بستری است. جوان ناشناسی به اعظم از طریق تلفن اطلاع می دهد كه فرزندش در جاده ی شمال تصادف كرده است. اعظم هراسان به محل حادثه می شتابد، اما درمی یابد كه خبر دروغ بوده
یک مزاحم تلفنی با خبری دروغ سبب می شود تا «اعظم» که نگران سلامت پسرش «رضا»(دانشجوی رشته پزشکی در شمال کشور) است راهی جاده شمال شود. ساعتی بعد «رضا» به خانه اش میرسد و وقتی متوجه امر میگردد با موتور به جستجوی مادرش میرود. «اعظم» در پاسگاه پلیس راه وقتی مطمئن می شود تصادفی گزارش نشده، خوشحال به منزل باز میگردد و در منزل به انتظار دیدار پسرش بیدار می ماند. ساعاتی بعد افسر پلیس خبر تأسف آور تصادف پسرش را اطلاع میدهد. رضا در بیمارستان بستری می شود و «اعظم» در جستجوی شناسایی مزاحم تلفنی بر آمده و از خود بیخود او را با ماشین زیر میگیرد. جوان مزاحم تلفنی که شدیداً مجروح شده، (اعظم) را متوجه می کند که فرد دیگری گناهکار اصلی است.
Watch With Subtitles