نیروهای دو جبهه، پس از یک عملیات ایذایی، خسته، افتان و خیزان، در سنگرها مستقر می شوند، آنها از فرط تشنگی در هوای گرم و آفتاب سوزان با مرگ دست به
... گریبانند، این در حالی است که حوضچه آبی در بین آنها قرار دارد، اما هیچ یک از نیروهای خسته دو جبهه نبرد، از بیم جبهه مقابل یارای نزدیک شدن به حوضچه را ندارند، نیروها که هرکدام در گوشه ای، دقایق آرام پس از یک نبرد جانانه را میگذرانند و غوطه ور افکار خود برای حال و آینده هستند.
مهران که در جریان نبرد یک پایش را از دست داده، نگرانی اش را با همرزم پیرتر از خودش حافظ که بیخیال ترو پرتحرک تر از همرزم جوان است در مورد زمان بازگشت و مواجهه با نامزدش را، با او در میان میگذارد. حافظ معتقد اسست خانم ها روحيه لطيف و مهربانی دارند، قطعاً به خاطر مشکلی که برای او پیش آمده، ترکش نخواهد کرد، امّا مهران که معتقد است در شرایطی که او به هزار کلک و بدبختی، نامزدش را قانع کرده بود تا با او عروسی کند، دیگر دلیلی برای او وجود ندارد که با مردی که یک پا ندارد، حاضر به ازدواج باشد.
کمی دورتر از ذهن مشغول و مستأصل مهران، جنگ با شدت و حدت ادامه دارد.
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
نیروهای دو جبهه، پس از یک عملیات ایذایی، خسته، افتان و خیزان، در سنگرها مستقر می شوند، آنها از فرط تشنگی در هوای گرم و آفتاب سوزان با مرگ دست به گریبانند، این در حالی است که حوضچه آبی در بین آنها قرار دارد، اما هیچ یک از نیروهای خسته دو جبهه نبرد، از بیم جبهه مقابل یارای نزدیک شدن به حوضچه را ندارند، نیروها که هرکدام در گوشه ای، دقایق آرام پس از یک نبرد جانانه را میگذرانند و غوطه ور افکار خود برای حال و آینده هستند.<br />
مهران که در جریان نبرد یک پایش را از دست داده، نگرانی اش را با همرزم پیرتر از خودش حافظ که بیخیال ترو پرتحرک تر از همرزم جوان است در مورد زمان بازگشت و مواجهه با نامزدش را، با او در میان میگذارد. حافظ معتقد اسست خانم ها روحيه لطيف و مهربانی دارند، قطعاً به خاطر مشکلی که برای او پیش آمده، ترکش نخواهد کرد، امّا مهران که معتقد است در شرایطی که او به هزار کلک و بدبختی، نامزدش را قانع کرده بود تا با او عروسی کند، دیگر دلیلی برای او وجود ندارد که با مردی که یک پا ندارد، حاضر به ازدواج باشد.<br />
کمی دورتر از ذهن مشغول و مستأصل مهران، جنگ با شدت و حدت ادامه دارد.