سیامک که با توطئهٔ کبیری به اتهام اختلاس، چندسالی را زندانی بوده، با دوست هم سلولی اش بهروزه بعد از آزادی به قصد عملی کردن اهداف و آرزوهایشان،
... باهم پیمان می بندند. آن دو ابتدا سرمایه ی اولیه بهروز را که توسط یک شارلاتان ربوده شده، پس می گیرند و سپس سیامک خواهرش بلور را که در طول سالهای زندانی بودنش، به طور مستمر مورد ایذا و آزار همسرش بوده و به اجبار از او جدا شده، با خواستگاری بهروز به عقدش در می آورد، پس از آن سعی می کند تا به دختر مورد علاقه اش سارا دست پیدا کند. اما سیامک مورد تهدید آقای جواهری پدر سارا قرار میگیرد تا ملاقات هایش را با سارا قطع کند. سیامک برای این که به موقعیت مالی بهتری در برابر جواهری برسد، به سراغ کبیری می رود تا حق خود را طلب کند. کبیری که موجب سالها زندانی شدن سیامک است، قول می دهد که همه چیز را برایش روبه راه کند. اما در روز موعود کبیری که سیامک را تنها یافته، با چندین ضربه کارد او را از پای در می آورد. معهذا سیامک خود را با تنی مجروح و خونین به وعده گاه - ایستگاه راه آهن - میرساند تا به اتفاق بهروز، بلور و سارا به خرمشهر سفر کنند و در همان جا به دلیل شدت جراحات وارده می میرد...این فیلم داستان زندگی یک فردی به نام سیامک است که بعد از آزاد شدن زندان اتفاقاتی برای وی رخ می دهد...
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
سیامک که با توطئهٔ کبیری به اتهام اختلاس، چندسالی را زندانی بوده، با دوست هم سلولی اش بهروزه بعد از آزادی به قصد عملی کردن اهداف و آرزوهایشان، باهم پیمان می بندند. آن دو ابتدا سرمایه ی اولیه بهروز را که توسط یک شارلاتان ربوده شده، پس می گیرند و سپس سیامک خواهرش بلور را که در طول سالهای زندانی بودنش، به طور مستمر مورد ایذا و آزار همسرش بوده و به اجبار از او جدا شده، با خواستگاری بهروز به عقدش در می آورد، پس از آن سعی می کند تا به دختر مورد علاقه اش سارا دست پیدا کند. اما سیامک مورد تهدید آقای جواهری پدر سارا قرار میگیرد تا ملاقات هایش را با سارا قطع کند. سیامک برای این که به موقعیت مالی بهتری در برابر جواهری برسد، به سراغ کبیری می رود تا حق خود را طلب کند. کبیری که موجب سالها زندانی شدن سیامک است، قول می دهد که همه چیز را برایش روبه راه کند. اما در روز موعود کبیری که سیامک را تنها یافته، با چندین ضربه کارد او را از پای در می آورد. معهذا سیامک خود را با تنی مجروح و خونین به وعده گاه - ایستگاه راه آهن - میرساند تا به اتفاق بهروز، بلور و سارا به خرمشهر سفر کنند و در همان جا به دلیل شدت جراحات وارده می میرد...
این فیلم داستان زندگی یک فردی به نام سیامک است که بعد از آزاد شدن زندان اتفاقاتی برای وی رخ می دهد...