بیداری رویاها

زیرنویس‌ها: انگلیسی , آلمانی , عربی
۱۳۸۸ |۱۰۰ دقیقه | درام , جنگی
رخشانه زنی است در آستانه میانسالی كه در سال های جوانی اش با ایوب پارسا ازدواج كرده و صاحب پسری به نام حمید شده است. وقتی حمید دو ساله بود، ایوب ... به جبهه می رود و دیگر برنمی گردد. پس از مدتی خبر شهادت او می رسد و خانواده تصمیم می گیرد رخشانه را به عقد داوود برادر ایوب دربیاورد. سالها از این ماجرا گذشته و آنها صاحب دختر بچه ای دبستانی هستند و حمید در آستانه ازدواج است. در این وضعیت از كمیته مفقودین خبر می رسد كه ایوب زنده است و به زودی به وطن برمی گردد. این خبر كه در ابتدا همه را شوكه می كند، به تدریج واكنش های مختلفی را بین اعضای خانواده برمی انگیزد؛ داوود نگران از دست دادن همسرش است، به خصوص از زمانی كه دوستان قدیمی پدر مرحومش به او گوشزد می كنند كه پس از آگاهی از زنده بودن همسر اول، همسر دوم به زن نامحرم می شود. حمید كه در ابتدا قادر به هضم این واقعیت نیست، به كمك نامزدش با چراغانی كردن محله، خود را برای استقبال از پدر آماده می كند. مادر سالمند و فرتوت ایوب و داوود خوشحال است، اما رخشانه بر سر دوراهی دشواری قرار می گیرد. آیا پیوندش را با داوود قطع كند و زندگی با ایوب را ادامه دهد با اینكه داوود پدر فرزند كوچك ترش را نگه دارد؟ این تردید دردناك سرانجام او را بر آن می دارد كه شب ورود ایوب، خانه را ترك و فردایش اقدام به سقط جنینی كند كه بدون اطلاع داوود در دل می پروراند...
ایوب همسر رخشانه به جنگ می رود و شهید می شود و خانواده تصمیم می گیرد رخشانه را به عقد داوود برادر ایوب در آورد. اما بعد از سال ها اتفاقی می افتد و زندگی آنها را تغییر می دهد.
رخشانه زني است در آستانه ميانسالي كه در سال هاي جواني اش با ايوب پارسا ازدواج كرده و صاحب پسري به نام حميد شده است. وقتي حميد دو ساله بود، ايوب به جبهه مي رود و ديگر برنمي گردد. پس از مدتي خبر شهادت او مي رسد و خانواده تصميم مي گيرد رخشانه را به عقد داوود برادر ايوب دربياورد. سالها از اين ماجرا گذشته و آنها صاحب دختر بچه اي دبستاني هستند و حميد در آستانه ازدواج است. در اين وضعيت از كميته مفقودين خبر مي رسد كه ايوب زنده است و به زودي به وطن برمي گردد. اين خبر كه در ابتدا همه را شوكه مي كند، به تدريج واكنش هاي مختلفي را بين اعضاي خانواده برمي انگيزد؛ داوود نگران از دست دادن همسرش است، به خصوص از زماني كه دوستان قديمي پدر مرحومش به او گوشزد مي كنند كه پس از آگاهي از زنده بودن همسر اول، همسر دوم به زن نامحرم مي شود. حميد كه در ابتدا قادر به هضم اين واقعيت نيست، به كمك نامزدش با چراغاني كردن محله، خود را براي استقبال از پدر آماده مي كند. مادر سالمند و فرتوت ايوب و داوود خوشحال است، اما رخشانه بر سر دوراهي دشواري قرار مي گيرد. آيا پيوندش را با داوود قطع كند و زندگي با ايوب را ادامه دهد با اينكه داوود پدر فرزند كوچك ترش را نگه دارد؟ اين ترديد دردناك سرانجام او را بر آن مي دارد كه شب ورود ايوب، خانه را ترك و فردايش اقدام به سقط جنيني كند كه بدون اطلاع داوود در دل مي پروراند...
بیشتر
بازیگران
خلاصه داستان
درباره بیداری رویاها
رخشانه زنی است در آستانه میانسالی كه در سال های جوانی اش با ایوب پارسا ازدواج كرده و صاحب پسری به نام حمید شده است. وقتی حمید دو ساله بود، ایوب به جبهه می رود و دیگر برنمی گردد. پس از مدتی خبر شهادت او می رسد و خانواده تصمیم می گیرد رخشانه را به عقد داوود برادر ایوب دربیاورد. سالها از این ماجرا گذشته و آنها صاحب دختر بچه ای دبستانی هستند و حمید در آستانه ازدواج است. در این وضعیت از كمیته مفقودین خبر می رسد كه ایوب زنده است و به زودی به وطن برمی گردد. این خبر كه در ابتدا همه را شوكه می كند، به تدریج واكنش های مختلفی را بین اعضای خانواده برمی انگیزد؛ داوود نگران از دست دادن همسرش است، به خصوص از زمانی كه دوستان قدیمی پدر مرحومش به او گوشزد می كنند كه پس از آگاهی از زنده بودن همسر اول، همسر دوم به زن نامحرم می شود. حمید كه در ابتدا قادر به هضم این واقعیت نیست، به كمك نامزدش با چراغانی كردن محله، خود را برای استقبال از پدر آماده می كند. مادر سالمند و فرتوت ایوب و داوود خوشحال است، اما رخشانه بر سر دوراهی دشواری قرار می گیرد. آیا پیوندش را با داوود قطع كند و زندگی با ایوب را ادامه دهد با اینكه داوود پدر فرزند كوچك ترش را نگه دارد؟ این تردید دردناك سرانجام او را بر آن می دارد كه شب ورود ایوب، خانه را ترك و فردایش اقدام به سقط جنینی كند كه بدون اطلاع داوود در دل می پروراند...
ایوب همسر رخشانه به جنگ می رود و شهید می شود و خانواده تصمیم می گیرد رخشانه را به عقد داوود برادر ایوب در آورد. اما بعد از سال ها اتفاقی می افتد و زندگی آنها را تغییر می دهد.
رخشانه زني است در آستانه ميانسالي كه در سال هاي جواني اش با ايوب پارسا ازدواج كرده و صاحب پسري به نام حميد شده است. وقتي حميد دو ساله بود، ايوب به جبهه مي رود و ديگر برنمي گردد. پس از مدتي خبر شهادت او مي رسد و خانواده تصميم مي گيرد رخشانه را به عقد داوود برادر ايوب دربياورد. سالها از اين ماجرا گذشته و آنها صاحب دختر بچه اي دبستاني هستند و حميد در آستانه ازدواج است. در اين وضعيت از كميته مفقودين خبر مي رسد كه ايوب زنده است و به زودي به وطن برمي گردد. اين خبر كه در ابتدا همه را شوكه مي كند، به تدريج واكنش هاي مختلفي را بين اعضاي خانواده برمي انگيزد؛ داوود نگران از دست دادن همسرش است، به خصوص از زماني كه دوستان قديمي پدر مرحومش به او گوشزد مي كنند كه پس از آگاهي از زنده بودن همسر اول، همسر دوم به زن نامحرم مي شود. حميد كه در ابتدا قادر به هضم اين واقعيت نيست، به كمك نامزدش با چراغاني كردن محله، خود را براي استقبال از پدر آماده مي كند. مادر سالمند و فرتوت ايوب و داوود خوشحال است، اما رخشانه بر سر دوراهي دشواري قرار مي گيرد. آيا پيوندش را با داوود قطع كند و زندگي با ايوب را ادامه دهد با اينكه داوود پدر فرزند كوچك ترش را نگه دارد؟ اين ترديد دردناك سرانجام او را بر آن مي دارد كه شب ورود ايوب، خانه را ترك و فردايش اقدام به سقط جنيني كند كه بدون اطلاع داوود در دل مي پروراند...
Watch With Subtitles