«سپیده » و «سهیل» همرزم های دوران جنگ با هم ازدواج می کنند و بعد منتظر تولد اولین فرزندشان می شوند. به زودی پزشکان متخصص تشخیص می دهند که
... مسمومیت شیمیایی « سپیده » از جنگ، روی جنین او یقیناً اثر گذاشته و احتمال معلولیت فرزند وجود دارد. در این شرایط «فرزانه» نزدیک ترین دوست «سپیده » که اشتباه او باعث شد تا در زمان انفجار، سپیده به ماسک ضد شیمیایی دسترسی پیدا نکند، بسیار رنج می برد اما توان فاش کردن حقیقت را با دوستش ندارد. «سهیل» که حالا از عالی رتبه های وزارت امور خارجه است، بسیار سعی می کند تا سپیده فرزندش را سقط کند امّا سپیده با وجود آگاهی از خطر بارداری، نوزادش را به دنیا می آورد و از این پسری، سهیل او را ترکی می کند و سپیده، بی توجه به موقعیت جدیدش، پسرش «سعید» را در شرایطی دشوار بزرگ می کند. ده سال بعد «سعید» علاوه بر مشکل حرکتی، مشکل تنفسی هم پیدا می کند امّا سپیده علیرغم همه ی موانع و سختی ها، با تمام وجود از او مراقبت کرده و حتی نواختن «ویولن» را نیز به پسرش آموزش می دهد و آماده اش می کند تا در کنسرت معلولان به عنوان تکنواز شرکت کند... «سهیل» یک بار به بهانه ی مرگ مادر «سپیده»، به دیدارشان می آید اما «سپیده» توجهی به او نمی کند... بیماری سپیده به حدی می رسد که نیاز به شیمی درمانی پیدا می کند، معهذا در بدترین شرایط جسمی، حتی در واکنش به اعتراف «فرزانه» به اشتباهش در زمان جنگ، روحیه اش را حفظ کرده و در بستر بیماری علاوه بر دعوت سهيل به محل اجرای کنسرت، نگران است که مبادا سعید نت ها را اشتباه کند...
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
«سپیده » و «سهیل» همرزم های دوران جنگ با هم ازدواج می کنند و بعد منتظر تولد اولین فرزندشان می شوند. به زودی پزشکان متخصص تشخیص می دهند که مسمومیت شیمیایی « سپیده » از جنگ، روی جنین او یقیناً اثر گذاشته و احتمال معلولیت فرزند وجود دارد. در این شرایط «فرزانه» نزدیک ترین دوست «سپیده » که اشتباه او باعث شد تا در زمان انفجار، سپیده به ماسک ضد شیمیایی دسترسی پیدا نکند، بسیار رنج می برد اما توان فاش کردن حقیقت را با دوستش ندارد. «سهیل» که حالا از عالی رتبه های وزارت امور خارجه است، بسیار سعی می کند تا سپیده فرزندش را سقط کند امّا سپیده با وجود آگاهی از خطر بارداری، نوزادش را به دنیا می آورد و از این پسری، سهیل او را ترکی می کند و سپیده، بی توجه به موقعیت جدیدش، پسرش «سعید» را در شرایطی دشوار بزرگ می کند. ده سال بعد «سعید» علاوه بر مشکل حرکتی، مشکل تنفسی هم پیدا می کند امّا سپیده علیرغم همه ی موانع و سختی ها، با تمام وجود از او مراقبت کرده و حتی نواختن «ویولن» را نیز به پسرش آموزش می دهد و آماده اش می کند تا در کنسرت معلولان به عنوان تکنواز شرکت کند... «سهیل» یک بار به بهانه ی مرگ مادر «سپیده»، به دیدارشان می آید اما «سپیده» توجهی به او نمی کند... بیماری سپیده به حدی می رسد که نیاز به شیمی درمانی پیدا می کند، معهذا در بدترین شرایط جسمی، حتی در واکنش به اعتراف «فرزانه» به اشتباهش در زمان جنگ، روحیه اش را حفظ کرده و در بستر بیماری علاوه بر دعوت سهيل به محل اجرای کنسرت، نگران است که مبادا سعید نت ها را اشتباه کند...