شارلاتان

۱۳۸۶ |۸۹ دقیقه | کمدی , خانوادگی | 6.8
بهرام سال ها پیش همسرش نسرین را موقع زایمان از دست داده و با دخترش نسرین و مادرش زهرا زندگی می کند. او با دو دوستش جواد و حسین وز با جیب بری زندگی ... می کنند. آنها با دختری به نام نسرین آشنا و در کارخانه ی پدرش ارباب سهراب خان مشغول کار می شوند. جوان شیادی به نام کامبیز، که درصدد ازدواج با نسرین است، با همکاری خواهرش و دوستانش گاوصندوق کارخانه را به سرقت می برند و بهرام را متهم به سرقت می کنند. سهراب خان بهرام را با پرخاش از خانه و دخترش دور می کند،، تا این که حسین وز از موضوع سرقت گاوصندوق مطلع می شود و با همکاری بهرام و جواد درصدد به دام انداختن کامبیز و افرادش برمی آیند. سارقان که مادر و دختر بهرام را گروگان گرفته اند با مداخله ی پلیس به دام می افتند، و سهراب خان با دیدن زهرا اعتراف می کند که او و بهرام همسر و فرزند گمشده اش هستند و نسرین دختری سرراهی است که او برای پرکردن جای خالی آنها بزرگ کرده است. بهرام با اکراه پدرش را که متنبه شده می بخشد و همگی زندگی تازه ای را ‎آغاز می کنند.
حسن و داود، دو دوست دیرینه، با هم زندگی می کنند، حسن مرتباً در حال نوشتن فیلمنامه است، فیلمنامه هایی که به جهت فضایی سیاه و تلخ شان، مورد قبول تهیه کننده قرار نمی گیرد. حسن به مهشید، دختری از یک خانواده ثروتمند علاقه دارد، امّا به جهت موقعیت اقتصادی اش، موررش تحقیر عموی مهشید، که سرپرست و قیم او نیز هست، واقع می شود. حسن که به شدت از این شرایط ناراحت شده تصمیم می گیرد تا فیلمنامه ای باب طبع تهیه کننده ها بنویسد و همین کار را نیز می کند و با فیلمنامه آماده اش به سراغ تهیه کننده ای می رود که همواره فیلمنامه های او را نپذیرفته و شروع به خواندن کار جدیدش برای تهیه کننده می کند:
... « دو یار و دوست آس و پاس (حسن و داود)، که یکی شان عاشق (مهشید) دختری ثروتمند است. آن دو وقتی با سرقت گردنبند قیمتی دختر و گروگانگیری اش از جانب سارقین مواجه می شوند، با استمداد عموی دختر، وارد صحنه شده و به تعقیب سارقین می پردازند، طی حوادثی که رخ می دهد حسن به چوب دستی جادویی دست می یابد که امکان عملیات خارق العاده ای را برای حسن و داود فراهم می کند مثل تبدیل شدن به سوپرمن، تارزان، کابوی های غرب وحشی و... آن ها به هر ترتیب، مهشید را نجات داده و او را نزد عمویش باز می گردانند. اما یک بار دیگر سارقین، مهشید را می ربایند و حسن و داود، در مرحله تازه تعقیب و گریز سارقین، سرانجام به باغ عموی مهشید می رسند و آشکار می شود که تمامی نقشه ها با نظر عموی مهشید انجام شده است و نتیجتاً او و تبهکاران گرفتار پليس می شوند و مهشید و حسن با استفاده از قدرت چوب دستی جادویی، با قالیچه حضرت سلیمان به سوی خوشبختی پرواز می کنند!!.... »
وقتی خواندن فیلمنامه به پایان می رسد، تهیه کننده، هیجان زده با پول بسیار خوبی فیلمنامه او را می خرد، حالا حسن هم می تواند خوشبخت شود!....
بیشتر
بازیگران
خلاصه داستان
درباره شارلاتان
بهرام سال ها پیش همسرش نسرین را موقع زایمان از دست داده و با دخترش نسرین و مادرش زهرا زندگی می کند. او با دو دوستش جواد و حسین وز با جیب بری زندگی می کنند. آنها با دختری به نام نسرین آشنا و در کارخانه ی پدرش ارباب سهراب خان مشغول کار می شوند. جوان شیادی به نام کامبیز، که درصدد ازدواج با نسرین است، با همکاری خواهرش و دوستانش گاوصندوق کارخانه را به سرقت می برند و بهرام را متهم به سرقت می کنند. سهراب خان بهرام را با پرخاش از خانه و دخترش دور می کند،، تا این که حسین وز از موضوع سرقت گاوصندوق مطلع می شود و با همکاری بهرام و جواد درصدد به دام انداختن کامبیز و افرادش برمی آیند. سارقان که مادر و دختر بهرام را گروگان گرفته اند با مداخله ی پلیس به دام می افتند، و سهراب خان با دیدن زهرا اعتراف می کند که او و بهرام همسر و فرزند گمشده اش هستند و نسرین دختری سرراهی است که او برای پرکردن جای خالی آنها بزرگ کرده است. بهرام با اکراه پدرش را که متنبه شده می بخشد و همگی زندگی تازه ای را ‎آغاز می کنند.
حسن و داود، دو دوست دیرینه، با هم زندگی می کنند، حسن مرتباً در حال نوشتن فیلمنامه است، فیلمنامه هایی که به جهت فضایی سیاه و تلخ شان، مورد قبول تهیه کننده قرار نمی گیرد. حسن به مهشید، دختری از یک خانواده ثروتمند علاقه دارد، امّا به جهت موقعیت اقتصادی اش، موررش تحقیر عموی مهشید، که سرپرست و قیم او نیز هست، واقع می شود. حسن که به شدت از این شرایط ناراحت شده تصمیم می گیرد تا فیلمنامه ای باب طبع تهیه کننده ها بنویسد و همین کار را نیز می کند و با فیلمنامه آماده اش به سراغ تهیه کننده ای می رود که همواره فیلمنامه های او را نپذیرفته و شروع به خواندن کار جدیدش برای تهیه کننده می کند:<br /> ... « دو یار و دوست آس و پاس (حسن و داود)، که یکی شان عاشق (مهشید) دختری ثروتمند است. آن دو وقتی با سرقت گردنبند قیمتی دختر و گروگانگیری اش از جانب سارقین مواجه می شوند، با استمداد عموی دختر، وارد صحنه شده و به تعقیب سارقین می پردازند، طی حوادثی که رخ می دهد حسن به چوب دستی جادویی دست می یابد که امکان عملیات خارق العاده ای را برای حسن و داود فراهم می کند مثل تبدیل شدن به سوپرمن، تارزان، کابوی های غرب وحشی و... آن ها به هر ترتیب، مهشید را نجات داده و او را نزد عمویش باز می گردانند. اما یک بار دیگر سارقین، مهشید را می ربایند و حسن و داود، در مرحله تازه تعقیب و گریز سارقین، سرانجام به باغ عموی مهشید می رسند و آشکار می شود که تمامی نقشه ها با نظر عموی مهشید انجام شده است و نتیجتاً او و تبهکاران گرفتار پليس می شوند و مهشید و حسن با استفاده از قدرت چوب دستی جادویی، با قالیچه حضرت سلیمان به سوی خوشبختی پرواز می کنند!!.... »<br /> وقتی خواندن فیلمنامه به پایان می رسد، تهیه کننده، هیجان زده با پول بسیار خوبی فیلمنامه او را می خرد، حالا حسن هم می تواند خوشبخت شود!....
Watch With Subtitles