رضا و دختر دایی اش مونا که فامیل، از کودکی آن دو را نامزد یکدیگر میدانسته اند، در نوجوانی به هم دل بسته اند و به طور مستمر به بهانه های مختلف از
... درس خواندن گرفته تا دید و بازدیدهای خانوادگی و وقت گذرانی های نوجوانانه، لحظه های خوشی را در کنار یکدیگر می گذرانند. رضا، نوجوانی است که مادرش را از دست داده و نزد مادربزرگ مادری و پدرش زندگی می کند. و مونا دختر دایی رضا نیز همراه مادر و برادرش، در نزدیکی آنها سکونت دارند... موقعیتی که بین رضا و مونا شکل و قوام گرفته، رفته رفته اسباب نگرانی خانواده هایشان می شود، آنها که حاضر نیستند، بزرگ شدن فرزندان خود را باور کنند، با ایجاد محدودیت هایی موجب تیرگی روابط دو نوجوان با بزرگترهایشان می شود. دلیلی که آنها دارند، اینست که نزدیک تر شدن هرچه بیشتر رضا و مونا برایشان خطرناک و برای آینده شان مضر است در حالی که رضا و مونا، باورشان اینست که چنانچه بین آنها صیغه محرمیت جاری شود، همه چیز از جمله آینده شان بهتر خواهد شد.
اختلاف بین دو خانواده بالا می گیرد، و رضا و مونا از تحصیلشان باز می مانند، تا این که سرانجام یک روز دوست مشترک دو خانواده، آنها را به میهمانی در خانه خود دعوت کرده و امکان صحبت ها و ناگفته های بی واسطه را بین دو فامیل فراهم می کند و نتیجه میهمانی این می شود که در پایان شب، آنها تصمیم میگیرند تا از سختگیریهای بی پایه و اساس خود دست بردارند.
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
رضا و دختر دایی اش مونا که فامیل، از کودکی آن دو را نامزد یکدیگر میدانسته اند، در نوجوانی به هم دل بسته اند و به طور مستمر به بهانه های مختلف از درس خواندن گرفته تا دید و بازدیدهای خانوادگی و وقت گذرانی های نوجوانانه، لحظه های خوشی را در کنار یکدیگر می گذرانند. رضا، نوجوانی است که مادرش را از دست داده و نزد مادربزرگ مادری و پدرش زندگی می کند. و مونا دختر دایی رضا نیز همراه مادر و برادرش، در نزدیکی آنها سکونت دارند... موقعیتی که بین رضا و مونا شکل و قوام گرفته، رفته رفته اسباب نگرانی خانواده هایشان می شود، آنها که حاضر نیستند، بزرگ شدن فرزندان خود را باور کنند، با ایجاد محدودیت هایی موجب تیرگی روابط دو نوجوان با بزرگترهایشان می شود. دلیلی که آنها دارند، اینست که نزدیک تر شدن هرچه بیشتر رضا و مونا برایشان خطرناک و برای آینده شان مضر است در حالی که رضا و مونا، باورشان اینست که چنانچه بین آنها صیغه محرمیت جاری شود، همه چیز از جمله آینده شان بهتر خواهد شد.<br />
اختلاف بین دو خانواده بالا می گیرد، و رضا و مونا از تحصیلشان باز می مانند، تا این که سرانجام یک روز دوست مشترک دو خانواده، آنها را به میهمانی در خانه خود دعوت کرده و امکان صحبت ها و ناگفته های بی واسطه را بین دو فامیل فراهم می کند و نتیجه میهمانی این می شود که در پایان شب، آنها تصمیم میگیرند تا از سختگیریهای بی پایه و اساس خود دست بردارند.