این فیلم، روایت آخرین روزهای مقاومت در بخش غربی خرمشهر در سال 1359 است. سمیره و رضا، خواهر و برادری كه همراه سایر مردم در حال مقاومت هستند. در
... شرایطی سمیره، در حلقه دشمن می ماند و رضا و همرزمانش تلاش می كنند تا او را از چنگال دشمن رها كنند. آخرین روزهای مقاومت برای ممانعت از اشغال خرمشهر در سال ۱۳۵۹ است و سربازان کثیر دشمن با تجهیزات و پشتیبانی فراوان، رفته رفته شهر را به اشغال خود در می آورند، نفرات باقیمانده در غرب خرمشهر، آخرین تلاش های خود را به کار گرفته اند...
«رضا» که قادر نیست خواهرش «سمیره» را که پایش شکسته است، از محاصره ی دشمن خارج کند، او را عجالتاً در مخفیگاهی که با کندن زمین، در باغچه ی خانه ایجاد کرده، از دید دشمن پنهان و خود با اصرار «سمیره» می رود تا با کمک رزمندگان برای نجات او بازگردد...
سربازان دشمن، در حال پیشروی، خانه ی آنها را نیز تاراج کرده و برخی شان پایان روز را در آنجا می مانند، یکی از آنها «فؤاد» است که همکار «سمیره» در مدرسه ی عراقی ها در خرمشهر بوده و تدریس می کرده است. «فؤاد» علاقه مند «سمیره» و خواستگار او بود، اما «رضا» همواره با او برخورد تندی داشت...
«فؤاد» حالا در اردوگاه دشمن، در خانه ی یار، خاطرات را مرور می کند و محبوبه، در چند قدمی او، زیر زمین، ساعات سختی را می گذراند و «رضا» نیز در تلاش برای نجات او، سعی در جذب داوطلب دارد... فیلم قصه ی این رویارویی طی سه روز است..
بیشتر
عضویت رایگان
هزاران فیلم و سریال تلویزیونی را رایگان تماشا کنید
این فیلم، روایت آخرین روزهای مقاومت در بخش غربی خرمشهر در سال 1359 است. سمیره و رضا، خواهر و برادری كه همراه سایر مردم در حال مقاومت هستند. در شرایطی سمیره، در حلقه دشمن می ماند و رضا و همرزمانش تلاش می كنند تا او را از چنگال دشمن رها كنند.<br />
آخرین روزهای مقاومت برای ممانعت از اشغال خرمشهر در سال ۱۳۵۹ است و سربازان کثیر دشمن با تجهیزات و پشتیبانی فراوان، رفته رفته شهر را به اشغال خود در می آورند، نفرات باقیمانده در غرب خرمشهر، آخرین تلاش های خود را به کار گرفته اند...<br />
«رضا» که قادر نیست خواهرش «سمیره» را که پایش شکسته است، از محاصره ی دشمن خارج کند، او را عجالتاً در مخفیگاهی که با کندن زمین، در باغچه ی خانه ایجاد کرده، از دید دشمن پنهان و خود با اصرار «سمیره» می رود تا با کمک رزمندگان برای نجات او بازگردد...<br />
سربازان دشمن، در حال پیشروی، خانه ی آنها را نیز تاراج کرده و برخی شان پایان روز را در آنجا می مانند، یکی از آنها «فؤاد» است که همکار «سمیره» در مدرسه ی عراقی ها در خرمشهر بوده و تدریس می کرده است. «فؤاد» علاقه مند «سمیره» و خواستگار او بود، اما «رضا» همواره با او برخورد تندی داشت... <br />
«فؤاد» حالا در اردوگاه دشمن، در خانه ی یار، خاطرات را مرور می کند و محبوبه، در چند قدمی او، زیر زمین، ساعات سختی را می گذراند و «رضا» نیز در تلاش برای نجات او، سعی در جذب داوطلب دارد... فیلم قصه ی این رویارویی طی سه روز است..